شما با کلام خود می توانید روند حوادث را تغییر دهید. آیا هیچوقت به این موضوع فکر کرده اید که اراده? شما، تولید کننده افکارتان است نه اتفاقات روزمره؟ افکار و تصاویر ذهنی خود را کنترل کنید و اراده خود را بر آنها تحمیل کنید. هرگز اجازه ندهید فردی یا موضوعی افکار شما را دستخوش نوسان کند یا تصویر ذهنی نامطلوبی برای شما بسازد. به جای تصاویر درهم و منفی، تصاویری زیبا از ذهنتان بسازید آنگاه خواهید دید که ذهن شما چه پیشگوی قابلی است.
? آینده را تصاویر ذهنی انسان می سازد
وقتی به چیزی فکر می کنید، در واقع برایش کارت دعوت می فرستید. آیا هرگز برایتان پیش آمده که به دوستی که مدت ها از او بی خبر بوده اید فکر کنید و او ناگهان پس از سال ها، به شما تلفن بزند؟ آیا می دانید این اتفاق چگونه رخ می دهد؟ فکر شما امواجی تولید می کند که باعث جذب ذهن و فکر دوست شما می شود و او با شما تماس می گیرد. در مورد آینده نیز همین قانون صدق می کند. وقتی شما شرایطی را برای آینده در نظر می گیرید و به آن فکر می کنید امکان وقوع آن را به طرز چشمگیری قطعی می کنید.
? تصاویر ذهنی شما، به سوی شما باز می گردند.
زندگی مانند آینه ای است که همیشه تصویر ذهن خودتان را منعکس می کند. افراد مثبت، مهربان، شاد و باگذشت، دنیا را مانند خودشان شاد و دلنشین می بینند و افراد منفی، غمگین، ناراضی و کینه جو تصاویر سخت و تاریکی در آن خواهند دید.
? همیشه انتظار بهترین رویدادها را داشته باشید
امیدوار باشید (امید، همان ایمان است) امید یکی از زیباترین وجوه ذهن شماست و ناامیدی بدترین جنبه آن است. هنگامی که از رویدادی ناامید می شوید در واقع درهای ارتباط خود را با خداوند می بندید، در حالی که وقتی به آینده امیدوارید و دعا می کنید، رحمت خداوند را به سوی خود می کشید.
اگر می خواهید در این آینه کروی، آنچه به سویتان می آید زیبا و شادی بخش باشد، همان طور بیندیشید.
اگر انتظارات منفی و بدبینانه داشته باشید به طرف بدبختی و اتفاقات نامطلوب خواهید رفت ولی اگر انتظار بهترین ها را داشته باشید و ذهن خود را مملو از تصاویر و اتفاقات مثبت و زیبا از آینده نمائید برای شما همان اتفاق مثبت رخ خواهد داد.
ناامیدی دیواری است محکم، که پشت آن یک پرتگاه است.
و امید جاده ای است روشن که به مقصود نهایی، منتهی می شود.
درباره? آینده صحبت کنید. سعی کنید در استفاده از کلمات، آنهائی را انتخاب کنید که در آن علامتی از تحقق آرزوهای شما وجود داشته باشد. سعی کنید قالب های فکری نادرست کلمات منفی را درون خود ویران کنید و هنگام سخن گفتن از قدرت نفوذ کلام خود، نهایت بهره را ببرید. با کلمات امیدوار کننده، در خود شور و شوق ایجاد کنید. شما هم حتماً در اطراف خود به افرادی برخورد کرده اید که معروف به منفی بافی هستند؟ آیا هرگز دقت کرده اید که همین افراد تا چه میزان (نسبت به دیگران) بیشتر دچار بدشانسی و بد بیاری می شوند؟ فکر می کنید علت چیست؟
مسلماً علت این امر، منفی بافی درونی خود آنهاست. در گذشته وقتی قصد انجام کاری را داشتند می گفتند: نفوس بد نزنید یا نفوس خوب بزنید. این اصطلاح نیر دقیقاً به همین اصل باز می گردد که شما با کلام خود می توانید روند حوادث را به میل خودتان تغییر دهید.
به آنهایی فکر کن که هیچگاه فرصت آخرین نگاه و خداحافظی را نیافتند.
به آنهایی فکر کن که در حال خروج از خانه گفتند :
"روز خوبی داشته باشی"، و هرگز روزشان شب نشد.
به بچه هایی فکر کن که گفتند :
"مامان زود برگرد"، و اکنون نشسته اند و هنوز انتظار می کشند.
به دوستانی فکر کن که دیگر فرصتی برای در آغوش کشیدن یکدیگر ندارند
و ای کاش زودتر این موضوع را می دانستند.
به افرادی فکر کن که بر سر موضوعات پوچ و احمقانه رو به روی هم می ایستند
و بعد "غرور" شان مانع از "عذر خواهی" می شود،
و حالا دیگر حتی روزنه ای هم برای بازگشت وجود ندارد.
من برای تمام رفتگانی که بدون داشتن اثر و نشانه ای از مرگ،
ناغافل و ناگهانی چشم از جهان فرو بستند،
سوگواری می کنم.
من برای تمام بازماندگانی که غمگین نشسته اند و هرگز نمی دانستند که :
آن آخرین لبخند گرمی است که به روی هم می زنند،
و اکنون دلتنگ رفتگان خود نشسته اند،
گریه می کنم.
به افراد دور و بر خود فکر کنید ...
کسانی که بیش از همه دوستشان دارید،
فرصت را برای طلب "بخشش" مغتنم شمارید،
در مورد هر کسی که در حقش مرتکب اشتباهی شده اید.
قدر لحظات خود را بدانید.
حتی یک ثانیه را با فرض بر این که آنها خودشان از دل شما خبر دارند از دست ندهید؛
زیرا اگر دیگر آنها نباشند،
برای اظهار ندامت خیلی دیر خواهد بود !
"دیروز"
گذشته است؛
و
"آینده"
ممکن است هرگز وجود نداشته باشد.
لحظه "حال" را دریاب
چون تنها فرصتی است که برای رسیدگی و مراقبت از عزیزانت داری.
اندکی فکر کن ...
خدای عزیز!
به جای اینکه بگذاری مردم بمیرند و مجبور باشی آدمای جدید بیافرینی، چرا کسانی را که هستند، حفظ نمیکنی؟
خدای عزیز!
شاید هابیل و قابیل اگر هر کدام یک اتاق جداگانه داشتند همدیگر را نمیکشتند، در مورد من و برادرم که مؤثر بوده.
خدای عزیز!
اگر یکشنبه، مرا توی کلیسا تماشا کنی، کفشهای جدیدم رو بهت نشون میدم.
خدای عزیز!
شرط میبندم خیلی برایت سخت است که همه آدمهای روی زمین رو دوست داشته باشی. فقط چهار نفر عضو خانواده من هستند ولی من هرگز نمیتوانم همچین کاری کنم.
خدای عزیز!
در مدرسه به ما گفتهاند که تو چکار میکنی، اگر تو بری تعطیلات، چه کسی کارهایت را انجام میدهد؟
خدای عزیز!
آیا تو واقعاً نامرئی هستی یا این فقط یک کلک است؟
خدای عزیز!
این حقیقت داره اگر بابام از همان حرفهای زشتی را که توی بازی بولینگ میزند، تو خانه هم استفاده کند، به بهشت نمیرود؟
خدای عزیز!
آیا تو واقعاً میخواستی زرافه اینطوری باشه یا اینکه این یک اتفاق بود؟
خدای عزیز!
چه کسی دور کشورها خط میکشد؟
خدای عزیز!
من به عروسی رفتم و آنها توی کلیسا همدیگر را بوسیدند. این از نظر تو اشکالی نداره؟
خدای عزیز!
آیا تو واقعاً منظورت این بوده که "نسبت به دیگران همانطور رفتار کن که آنها نسبت به تو رفتار میکنند؟" اگر این طور باشد، من باید حساب برادرم را برسم.
خدای عزیز!
بخاطر برادر کوچولویم از تو متشکرم، اما چیزی که من به خاطرش دعا کرده بودم، یک توله سگ بود.
خدای عزیز!
وقتی تمام تعطیلات باران بارید، پدرم خیلی عصبانی شد. او چیزهایی دربارهات گفت که از آدمها انتظار نمیرود بگویند. به هر حال، امیدوارم به او صدمهای نزنی.
خدای عزیز!
لطفاً برام یه اسب کوچولو بفرست. من قبلاً هیچ چیز از تو نخواسته بودم. میتوانی دربارهاش پرس و جو کنی.
خدای عزیز!
من میخواهم وقتی بزرگ شدم، درست مثل بابام باشم. اما نه با اینهمه مو در تمام بدنش.
خدای عزیز!
برادر من یک موش صحرایی است. تو باید به اون دم هم میدادیها! ها!
خدای عزیز!
فکر میکنم منگنه یکی از بهترین اختراعاتت باشد.
خدای عزیز!
من همیشه در فکر تو هستم حتی وقتی که دعا نمیکنم.
خدای عزیز!
از هم? کسانی که برای تو کار میکنند، من نوح و داود را بیشتر دوست دارم.
خدای عزیز!
من دوست دارم شبیه آن مردی که در انجیل بود، 900 سال زندگی کنم.
خدای عزیز!
فکر نمیکنم هیچ کس میتوانست خدایی بهتر از تو باشد. میخوام اینو بدونی که این حرفو بخاطر اینکه الان تو خدایی، نمیزنم
خدای عزیز!
ما خواندهایم که توماس ادیسون نور را اختراع کرد. اما توی کلاسهای دینی یکشنبهها به ما گفتند تو این کار رو کردی. بنابراین شرط میبندم او فکر تو را دزدیده.
خدای عزیز!
آدمهای بد به نوح خندیدند و گفتند: "تو احمقی چون روی زمین خشک کشتی میسازی" اما اون زرنگ بود. چون تو رو فراموش نکرد. من هم اگر جای اون بودم همین کارو میکردم.
خدای عزیز!
لازم نیست نگران من باشی. من همیشه دو طرف خیابان را نگاه میکنم.
خدای عزیز!
هیچ فکر نمیکردم نارنجی و بنفش به هم بیان. تا وقتی که غروب خورشیدی رو که روز سهشنبه ساخته بودی، دیدم، معرکه بود.
خیلی ها اعتقاد دارند که عشق فقط یک افسانه است و در دنیایی که آدم ها، حتی وقت کافی برای انجام کارهای ضروری و شخصی ندارند، آیا هنوز می شود کسانی را پیدا کرد که عاشق کسی باشند؟ وقتی به کسی علاقه داری حتما دوست داری او هم مثل شما همان حس را داشته باشد اما گاهی با همه علاقه و اشتیاقی که به شریک زندگی ات داری متوجه می شوی آن طرف سکه خیلی خوشایند شما نیست. نه تنها او را به سمت خودت جذب نمی کنی بلکه از میزان عشق و علاقه او نسبت به خودت آگاهی نداری اما نترس چون اگر واقعا تصمیم بگیری که دوباره همراه زندگی ات را عاشق خودت کنی، می توانی این کار را انجام دهی. در همین لحظه همه مشکلات ارتباطت را فراموش کن و با تمرکز، کارهایی که برایت می گوییم را انجام بده. معطل نکن!
? نقاب را بردار
این که همان طور باشی که هستی کار سختی است؟ پس چرا بیشتر اوقات در حال بازی کردن نقشی هستی که اصلا شباهتی به ویژگی های خودت ندارد؟ تا کی می توانی نقش یک آدم کامل که هیچ عیب و ایرادی ندارد را بازی کنی؟ اگر روزی خسته شدی و ناگهان فشار مدت ها سکوت را روی شریکت خالی کردی، فکر نمی کنی با این کار او را بیشتر شوکه می کنی؟ بدون این که ترس از دست دادن همراهت را داشته باشی صادقانه و با جسارت از عقاید و احساس هایت حرف بزن و به او نشان بده که چه دیدگاهی در مورد او و زندگی ات داری حتی اگر نظرت مخالف دیدگاه های او باشد نترس، چون وقتی با قدرت موضع گیری ات را مشخص می کنی و فریاد می زنی که وجود داری، زیبایی بیشتری را برای شریکت به وجود می آوری اما اگر یک خانم هستید باید یک راز کوچک را هم بدانی. بیشتر خانم ها به دلیل روحیات خاصی که دارند در نخستین ملاقات ها همه احساسات خود را بیرون می ریزند و هرچیزی که به ذهن شان می رسد را برای شریک شان بازگو می کنند. دست نگه دارید، چون شما سال های سال فرصت دارید که در کنار هم زندگی کنید و از سرگرمی ها و احساسات تان حرف بزنید. نکته کلیدی ما به شما قدری پیچیده بودن است. از روی این ویژگی به سادگی رد نشوید و سعی کنید برای مرد زندگی تان قدری مبهم باشید. بگذارید او به تدریج کشف تان کند.
? وقتی عشق همه زندگی ات می شود
مردان حتی آن هایی که واقعا عاشق یک زن می شوند تنها بخشی از ذهن و زندگی خود را درگیر یک ارتباط می کنند اما زنی که عاشق شد همه زندگی اش صرف عشقی می شود که درگیرش شده است. مگر نمی خواهی همراه و شریکت را عاشق خودت کنی؟ پس برای شروع یاد بگیر که کمتر در مورد احساست با یک مرد صحبت کنی و اصلا لازم نیست هر احساس و واکنشی که نسبت به ارتباطت داری را بی پرده برایش بیان کنی. شما کارهای دیگری هم داری که در کنار عشق به شریکت باید انجام دهی. شاید این یک حقیقت تلخ برای خانم ها باشد اما تحقیقات روان شناسان نشان داده، که هرچقدر زنان بیشتر حرف بزنند و از احساس های شان صحبت کنند و از همه بدتر همه زندگی شان را وقف عشق به شریک شان کنند، به همان میزان یک مرد را بیشتر از خودشان دور کرده اند.
? وقتی مرد دیگر عاشق نیست
محبت یک موضوع 2 طرفه است و تعادل زمانی به وجود می آید که شما به همان اندازه ای که محبت دریافت می کنید به همان میزان هم محبت و عشق هدیه بدهید. هدیه خریدن، مهمان کردن شریک تان به شام یا سورپرایز کردن شریک تان اگر از سمت یک مرد باشد خوب و طبیعی است اما اگر این رفتارها از طرف یک زن به صورت پشت سر هم و همیشگی انجام شود هیچ ارزشی ندارد. چون هدیه دادن یک ویژگی مردانه به حساب می آید و اگر یک خانم بیش از اندازه ای که شریکش به او محبت می کند، به او عشق بورزد دیر یا زود مرد زندگی اش را از خود دور می کند و دکمه عشق یک باره در مرد خاموش می شود.وقتی یک زن بیش از اندازه به شریکش محبت کند مرد او را مانند مادرش فرض می کند و یادتان باشد هیچ مردی نمی تواند عاشق مادرش شود بلکه فقط می تواند دوستش داشته باشد. پس یاد بگیر که در عشق از شریکت جلوتر قدم بر نداری. از این که مرد زندگی تان برای تان هدیه می خرد یا برای تان وقت می گذارد شرمنده نشوید و به فکر جبران نباشید چون مردان با انجام این کارها احساس قدرت مردانه بیشتری حس می کنند.
? قبل از قلب، ذهنش را تسخیر کن
در شروع یک آشنایی بهتر است خوب به رفتار و واکنش های شریکت دقت کنی تا روحیات او را بیشتر بشناسی. از کسانی که او را می شناسند در مورد سرگرمی ها و سلایقش صحبت کن و نقاط اشتراک خودت و او را کشف کن. به دنبال این باش که شریکت از چه چیزی خوشش می آید و از چه کارها و رفتارهایی بیزار است. سعی کن شنونده خیلی خوبی برای شریکت باشی چون آدم ها بیشتر جذب کسانی می شوند که مطمئن باشند حرف های شان شنیده و درک می شود. وقتی به حرف های شریکت توجه کنی به تدریج شعله یک عشق را در او ایجاد خواهی کرد که برای همیشه ماندنی است. به او نشان بده که برایش اهمیت داری و مهم ترین شخص زندگی ات در او خلاصه می شود. وقتی با او به رستورانی می روی و او مشغول صحبت کردن می شود، هرگز صحبت هایش را قطع نکن حتی اگر تلفن همراهت زنگ خورد، مکالمه شریکت را قطع نکن و با اینکار مطمئن باش که او را بیشتر به سمت خودت جذب کرده ای.
? عشق زوری نیست!
بیشتر زوج ها یکدیگر را به دلیل نداشتن حس های رمانتیک سرزنش می کنند. جملاتی مثل « تودیگر عاشقم نیستی»، «به من احساس داشته باش» جملات متداولی در بین زوج های جوان است. اجازه بدهید که شریک تان، خودش باشد و از او نخواهید که به خاطر خوشایندی شما واکنش هایی را نشان بدهد که در وجودش نیست. اگر این فرصت را به شریک تان بدهید که نقش خودش را بازی کند، به تدریج می توانید با ایجاد فضای آرامی که ایجاد کرده اید، عشق را هم بین خودتان به وجود بیاورید.
? کنترل نامحسوس یادت نره
کیفیت ارتباط با شریکت را بالا ببر و طوری رفتار کن که او خیالش راحت باشد که در شرایط سخت و زمان هایی که به شما نیاز دارد، در کنارش هستی. اگر می خواهی شریکت را تحت کنترل داشته باشی و مراقب رفتارهایش هستی، باید طوری ماهرانه این کار را انجام دهی که او حس نکند. این احساس را در شریکت به وجود بیاور که بودن با او برای شما همراه با لذت و آرامش است و وقتی شریکت مطمئن شد که وجودش موجب آرامش شماست، به تدریج عشق خودش را به شما نشان خواهد داد. در این بین تعریف کردن، خیلی می تواند به بهتر شدن ارتباط تان کمک کند. یادتان باشد تعریف و تمجید صرفا از سمت مردان نیست. همانطور که یک خانم از تعریف شریکش راضی می شود یک مرد هم با تعریف و تحسین شریکش انرژی بیشتری دریافت می کند و بله! درست حدس زدید! با تعریف شریک تان عاشق تر می شود.
? فقط خودت بودن کافی نیست
این که در حال حاضر چه ظاهری داری یا در چه جایگاه اجتماعی قرار داری مهم نیست! مهم ترین چیز این است که چه طرز فکری در مورد خودت داری. وقتی در مورد خودت اعتماد به نفس کافی داشته باشی و با شجاعت دیدگاه ها و علایقت را مطرح کنی، شریکت را مجذوب خودت می کنی. باید بدانی نقاط قوت و ضعفت کجاست و یک نکته مهم این که کمی شوخ طبعی را چاشنی ارتباطت کن. این ویژگی مردانه یا زنانه نیست و همه افراد از هم صحبتی با کسانی که شوخ طبع هستند، لذت می برند به خصوص اگر آن فرد شریک زندگی شان باشد، شادی و عشق بیشتری را تجربه خواهند کرد اما زیاد خندیدن هم خیلی خوب نیست و زیبایی شما را از بین خواهد برد. عشق منتظر شماست اما برای رسیدن به زیباترین هدیه هستی باید قدری بیشتر تلاش کرد. این یک راه یکطرفه نیست. یادت باشد!
برگرفته از مجله تپش