سفارش تبلیغ
صبا ویژن
عمل کننده بی بصیرت، مانند رونده در بیراهه است . هر چه تندتر رود، ازمقصد دورتر شود . [امام صادق علیه السلام]
لوگوی وبلاگ
 

دسته بندی موضوعی یادداشتها
 

آمار و اطلاعات

بازدید امروز :75
بازدید دیروز :168
کل بازدید :114335
تعداد کل یاداشته ها : 287
103/9/13
2:2 ص
مشخصات مدیروبلاگ
 
علی[98]

خبر مایه
ازکسانیکه از من مـــــــــــتنفرند سپاس. ، آنها مرا قویتر میکنند
 از کسانیکه مرا دوســـــــــــــــــــــت دارند ممنونم،آنان قلب مرا بزرگتر میکنند.
 ازکسانیکه مرا ترک میکنند متشـــــــــــــکرم،آنان بمن می آموزند که هیچ چیز تا ابد ماندنی نیست .
 از کسانیکه با من مـــــیمانند سپاسگذارم، آنان بمن معنای دوست واقعی را نشان میدهند

  
  

Three things in life that are never certain

سه چیز در زندگی پایدار نیستند

Dreams
رویاها

Success
موفقیت ها

Fortune
شانس

گروه اینترنتی پرشین استار | www.Persian-Star.org

Three things in life that, one gone never come back
سه چیز در زندگی قابل برگشت نیستند

Time
زمان

Words
گفتار

Opportunity
موقعیت

گروه اینترنتی پرشین استار |  www.Persian-Star.org

Three things in human life are destroyed
سه چیز در زندگی انسان را خراب می کنند

Alcohl
الکل

Pride
غرور

Anger
عصبانیت

گروه اینترنتی پرشین  استار | www.Persian-Star.org

Three things that humans make
سه چیز انسانها را می سازند

Hard Work
کار سخت

Sincerity
صمیمیت

Commitment
تعهد

گروه اینترنتی پرشین استار |    www.Persian-Star.org

Three things in life that are most valuable
سه چیز در زندگی بسیار ارزشمند هستند

Love
عشق

Self-Confidence
اعتماد به نفس

Friends
دوستان

گروه اینترنتی پرشین استار   |  www.Persian-Star.org

Three things in life that may never be lost
سه چیز در زندگی که هرگز نباید از بین بروند

Peace
آرامش

Hope
امید

Honesty
صداقت

گروه اینترنتی پرشین استار | www.Persian-Star.org

And how beautiful these three important things
in life perspective Dr.Ali Shariati stated
و چه زیبا این سه چیز مهم در زندگی از دیدگاه دکتر علی شریعتی بیان شده

Do not rely on three things never
به سه چیز هرگز تکیه نکن

Pride
غرور

Lie
دروغ

Love
عشق

Gallop is human with pride
انسان با غرور می تازد

Be lost with telling lies
با دروغ می بازد

And dies with love
و با عشق می میرد

گروه     اینترنتی   پرشین  استار |  www.Persian-Star.org

Happiness in our lives has three primary
خوشبختی زندگی ما بر سه اصل است

Experience Yesterday
تجربه از دیروز

Use Today
استفاده از امروز

Hope Tomorrow
امید به فردا

Ruin our lives is the three principle
تباهی زندگی ما نیز بر سه اصل است

Regret Yesterday
حسرت دیروز

Waste Today
اتلاف امروز

Fear of Tomorrow
ترس از فردا


  
  

آیا از جنگ بین دو جنس (زن و مرد) خسته نشده اید؟

 
زنان و مردان باهم متفاوت هستند،
در این دو نکته تردیدی نیست.
ولی به جای تاکید روی کیفیت های منفی زن و مرد ،
چرا روی نقاط مثبت آنها تاکید نکنیم؟
 
بیایید از خانم ها شروع کنیم:
زن ها مهربان ، عاشق و دلسوزند.
زن ها وقتی خوشحالند گریه میکنند.
زن ها برای نشان دادن توجه و علاقه همیشه کارهای کوچکی انجام میدهند.
زن ها برای دستیابی به بهترین چیزها برای همسر و فرزندانشان دریغ نمی کنند.
زن ها قدرت این را دارند که وقتی خیلی خسته هستند و نمی توانند روی پا بایستند ، لبخند بزنند.
زن ها می دانند چگونه یک وعده شام یا ناهار معمولی را به یک فرصت تبدیل کنند.
زن ها می دانند چگونه از پول خود بهترین استفاده را ببرند.
زن ها می دانند که چگونه یک دوست بیمار را تیمار کنند.
زن ها شادی و خنده را به دنیا ارزانی می دارند.
زن ها می دانند چگونه ساعت های متوالی کودکان را سرگرم کنند.
زن ها صادق و وفادار هستند.
زن ها در زیر آن ظاهر نحیف ، اراده پولادین دارند.
زن ها برای یاری رساندن به دوست محتاجشان، همه کار انجام می دهند.
زن ها از بی عدالتی به آسانی به گریه می افتند.
زن ها می دانند چگونه به یک مرد احساس پادشاه بودن بدهند.
زن ها دنیا را مکانی شادتر برای زندگی می سازند.
...
 

 
حالا نوبت مردهاست....:
مردان برای حمل اشیاء سنگین و کشتن سوسک و عنکبوتها خوب هستند

  
  

مرد بیکاری برای آبدارچی گری در شرکت مایکروسافت تقاضای کار داد. رئیس هیات مدیره با او مصاحبه کرد و نمونه کارش را پسندید.سرانجام به او گفت شما پذیرفته شده اید.

آدرس ایمیل تان را بدهید تا فرم های استخدام را برای شما ارسال کنم. مرد جواب داد : متاسفانه من کامپیوتر شخصی و ایمیل ندارم.ر ئیس گفت امروزه کسی که ایمیل ندارد وجود خارجی ندارد و چنین کسی نیازی هم به شغل ندارد.

مرد در کمال ناامیدی آنجا را ترک کرد. نمی دانست با ده دلاری که در جیب داشت چه کند. تصمیم گرفت یک جعبه گوجه فرنگی خریده دم در منازل مردم آن را بفروشد. او ظرف چند ساعت سرمایه اش را دوبرابر کرد. به زودی یک گاری خرید. اندکی بعد یک کامیون کوچک و چندی بعد هم ناوگان توزیع مواد غذایی خود را به راه انداخت!

او دیگر مرد ثروتمند و معروفی شده بود. تصمیم گرفت بیمه عمر بگیرد. به یک نمایندگی بیمه رفت و سرویسی را انتخاب کرد. نماینده بیمه آدرس ایمیل او را خواست ولی مرد جواب داد ایمیل ندارم. نماینده بیمه با تعجب پرسید شما ایمیل ندارید ولی صاحب یکی از بزرگترین امپراتوری های توزیع مواد غذایی در آمریکا هستید. تصورش را بکنید اگر ایمیل داشتید چه می شدید؟
مرد گفت: احتمالا آبدارچی شرکت مایکروسافت بودم.
اگر این ایمیل را جالب یا آموزنده می دانید با ارسال آن به دوستانتان؛ آن را گسترش دهید


  
  
رسول خدا (صل الله علیه و آله) نشسته بود، عزراییل به زیارت آن حضرت آمد
پیامبر(صل الله علیه و آله) از او پرسید:
ای برادر! چندین هزار سال است که تو مأمور قبض روح انسان ها هستی
آیا در هنگام جان کندن آنها دلت برای کسی سوخته است؟
عزارییل گفت در این مدت دلم برای دو نفر سوخت

1- روزی دریایی طوفانی شد و امواج سهمگین آن یک کشتی را در هم شکست همه سر نشینان کشتی غرق شدند، تنها یک زن حامله نجات یافت او سوار بر پاره تخته کشتی شد و امواج ملایم دریا او را به ساحل آورد و در جزیره ای افکند و در همین هنگام فارغ شد و پسری از وی متولد شد، من مأمور شدم که جان آن زن را بگیرم، دلم به حال آن پسر سوخت.

2- هنگامی که شداد بن عاد سالها به ساختن باغ بزرگ و بی نظیر خود پرداخت و همه توان و امکانات و ثروت خود را در ساختن آن صرف کرد و خروارها طلا و جواهرات برای ستونها و سایر زرق و برق آن خرج نمود تا تکمیل نمود. وقتی خواست به دیدن باغ برود همین که خواست از اسب پیاده شود و پای راست از رکاب به زمین نهد، هنوز پای چپش بر رکاب بود که فرمان از سوی خدا آمد که جان او را بگیرم، آن تیره بخت از پشت اسب بین زمین و رکاب اسب گیر کرد و مرد، دلم به حال او سوخت بدین جهت که او عمری را به امید دیدار باغی که ساخته بود سپری کرد اما هنوز چشمش به باغ نیفتاده بود اسیر مرگ شد.

در این هنگام جبرئیل به محضر پیامبر (صل الله علیه و آله) رسید و گفت ای محمد! خدایت سلام می رساند و می فرماید: به عظمت و جلالم سوگند شداد بن عاد همان کودکی بود که او را از دریای بیکران به لطف خود گرفتیم و از آن جزیره دور افتاده نجاتش دادیم و او را بی مادر تربیت کردیم و به پادشاهی رساندیم، در عین حال کفران نعمت کرد و خود بینی و تکبر نمود و پرچم مخالفت با ما بر افراشت، سر انجام عذاب سخت ما او را فرا گرفت، تا جهانیان بدانند که ما به آدمیان مهلت می دهیم ولی آنها را رها نمی کنیم

  
  
<   <<   21   22   23   24      >