کوتاه ولی عمیق - سکوت سبز

سکوت سبز

[ و از سخنان آن حضرت است ، چون کسى از او پرسید : « رفتن ما به شام به قضا و قدر خدا بود ؟ » پس از گفتار دراز ، و این گزیده آن است : ] واى بر تو شاید قضاء لازم و قدر حتم را گمان کرده‏اى ، اگر چنین باشد پاداش و کیفر باطل بود ، و نوید و تهدید عاطل . خداى سبحان بندگان خود را امر فرمود و در آنچه بدان مأمورند داراى اختیارند ، و نهى نمود تا بترسند و دست باز دارند . آنچه تکلیف کرد آسان است نه دشوار و پاداش او بر کردار اندک ، بسیار . نافرمانیش نکنند از آنکه بر او چیرند ، و فرمانش نبرند از آن رو که ناگزیرند . پیامبران را به بازیچه نفرستاد ، و کتاب را براى بندگان بیهوده نازل نفرمود و آسمان‏ها و زمین و آنچه میان این دو است به باطل خلق ننمود . « این گمان کسانى است که کافر شدند . واى بر آنان که کافر شدند از آتش . » [نهج البلاغه]

صفحه نخست

پیام رسان

پست الکترونیک

اوقات شرعی

لوگوی وبلاگ

دسته بندی موضوعی یادداشتها

حکمت آمیز ، سخن بزرگان ، عشق ودوست داشتن ،

آمار و اطلاعات

بازدید امروز :4
بازدید دیروز :168
کل بازدید :114264
تعداد کل یاداشته ها : 287
103/9/12
11:59 ع

مشخصات مدیروبلاگ

علی[98]

خبر مایه

بایگانی وبلاگ

مهر 90[116] آبان 90[53] آذر 90[33] دی 90[4] اسفند 90[20] اردیبهشت 91[17] فروردین 91[2] خرداد 91[4] تیر 91[4] دی 91[2] مهر 92[6] آبان 92[4] اردیبهشت 93[4] آبان 93[1] اردیبهشت 94[1] مهر 94[4] بهمن 94[5] آبان 95[1]

لوگوی دوستان

پیوند دوستان

انتظار بلوچستان ►▌ استان قدس ▌ ◄ سلام دوستان عزیزم به وبلاگ جبهه بیداری اسلامی خوش آمدید طراوت باران تنهایی......!!!!!! .: شهر عشق :. ما تا آخرایستاده ایم سایت روستای چشام (Chesham.ir) Dark Future ترخون ارواحنا فداک یا زینب عطش (وبلاگ تخصصی ماه محرم و صفر) مردود کوچه باغ شاه تور وبلاگ رسمی محسن نصیری(هامون)(شاعر و نویسنده) دوستانه xXx عکسدونی xXx مناجات با عشق .: دهکده عشق :. یه دختر تنها دهاتی قلب خـــــــــــــــــــــــــــاکی سحر ترنم باران

عناوین یادداشتهای وبلاگ

عکس های طبیعت مواردی که در هیچ رابطهای نباید تحمل کرد باور کنید که خرچنگها همیشه بازندهاند دوران آشنایی قبل از ازدواج با پرهیز از این اشتباهات عناوین یادداشتها[287]

کوتاه ولی عمیق

علی

در معبدی گربه ای وجود داشت که هنگام نیایش راهب ها مزاحم تمرکز آن ها می شد . بنا بر این استاد بزرگ دستور داد هر وقت زمان نیایش می رسد یک نفرگربه را گرفته و به ته باغ ببرد و به درختی ببندد . این روال سال ها ادامه پیداکرد و یکی از اصول کار آن مذهب شد .

سال ها بعد استاد بزرگ در گذشت . گربه هم مرد . راهبان آن معبد گربه ای خریدند و به معبد آوردند تا هنگام نیایش او را به درخت ببندند تا اصول نیایش را درست به جای آورده باشند
و سالها بعد استاد بزرگ دیگری رساله ای نوشت در باره ی اهمیت بستن گربه به درخت هنگام نیایش....

90/8/4::: 7:46 ع

اولین دیدگاه را شما بگذارید

اربعین است که می آید ...