آیا تاکنون بدبینی به همسر خود را تجربه کرده اید؟ دردی که شاید بتوان گفت درد دنیای مدرن است. آزادی ها به اندازه ای زیاد شده است که هرکس به خود اجازه می دهد به راحتی بر تعهدات و پیمان های خود پا بگذارد. بدبینی چیزی نیست که فقط فرد را آزار دهد. بیشترین لطمات روحی متوجه خود انسان بدبین است اما انسان های اطراف و نزدیکان نیز به نوبه خود اذیت می شوند.
این مشکل همان قدر که آزار دهنده و بی مروت است، راهکارهای بسیاری هم برای برطرف کردن دارد. زنان یا مردانی که تصور می کنند همسران آنها در حال خیانت هستند مانند زخمی هستند که مدام سوزن به آن زده می شود و همیشه و هر لحظه منتظر اتفاقی هستند تا ثابت کنند همسرشان به آنها خیانت می کند. آنها به قدری ریزبین و نکته سنج می شود که به تدریج خود نیز باور می کنند همه حرف هایشان صحت دارد و ممکن نیست همسرشان به او خیانت نکرده باشد!
بیماری بدبینی را با نام پارانوئید می شناسیم. پارانویا گاهی تا حدی پیش می رود که فرد، بیمار روحی و نیازمند دارو می شود تا بتواند سالم زندگی کند. پارانوئید نوعی ترس بیش از اندازه است که اعتماد را از وجود فرد می گیرد و همیشه با یک عینک بدبینی به همه رویدادهای زندگی نگاه می کند. شاید حتی پوچی و بی هویتی تا اندازه ای در او نفوذ کند که دست به خودکشی بزند. اما این چاره کار نیست. پارانویای شدید هم قابل درمان است. پیش از هر چیز باید بدانید چگونه بر این ترس غلبه کنید و خود را از این دنیای ناامن خیالی که ساخته اید، بیرون بکشید. باید اضطراب کمتری داشته باشید و با آرامش بیشتری زندگی کنید. نباید اجازه دهید همسرتان تصور کند یک انسان بدبین و شکاک هستید که سر هر مساله ای دیوانه می شود و داد می زند و بی قراری می کند.
همسر شما خیانت نمی کند
اگر همیشه این توهم را دارید که او به شما خیانت می کند، فقط خودتان را آزار می دهید. فکر کردن به مسایل منفی و دلیل تراشیدن برای آنها آسان ترین کار است. اما بهتر این است هربار این تفکرات به سراغ شما آمدند به مسایل زیر فکر کنید:
- او شما را انتخاب کرده و هنوز در کنار شما است
- کاملا واضح است که او می خواهد در کنار شما بماند و زندگی کند
- به احتمال بسیار او قصدی برای ترک یا خیانت کردن به شما ندارد
- به ویژه زنان، هرگز در زمان خوشبختی و در یک رابطه سالم به همسرانشان خیانت نمی کنند
- شما توان خوشحال کردن او را دارید
بله. شما توان خوشحال کردن همسر خود را دارید. بنابراین، دست از نگرانی بردارید و او را خوشحال کنید. این مساله کمک می کند تا بر ناامنی که تصور می کنید غلبه کنید. تا زمانی که رویای شما خوشبختی دوطرفه باشد او نیز در کنار شما خواهند ماند. او شاید فقط گاهی از این که نیازهایش برآورده نمی شوند، دچار گیجی و سردرگمی بشود. و همسر بدبین چیزی نیست که او نیاز دارد. این شک های شما است که شاید روزی او را عصبی کند و فراری اش دهد.
باید بدانید پارانویا زمانی سراغ شما می آید که احساسات و تفکرات منفی در مورد خود دارید. بدبینی در نتیجه ترس های شما ناشی از عدم اعتماد به نفس است. اما فرد بدبین شاید این مساله را باور نکند و همچنان اصرار داشته باشد که همسرش به او خیانت می کند. اما شما به عنوان انسان بدبین، باید طرف مقابل خود را درک کنید. باید اعتماد به نفس داشته باشید. احساس ناامنی در هر رابطه ای ممکن است پیش بیاید اما مساله ای نیست که آن را ادامه دهید و در نتیجه آن بیمار شوید.
نمی توانید در ترس زندگی کنید!
بله! کاملا احتمال دارد که همسران به یکدیگر خیانت کنند. این از ابتدای خلقت بوده و هر روز نیز بیشتر می شود. اما لازم نیست این ترس را به زندگی خود تعمیم دهید. فائق آمدن بر ترس ها به این مفهوم است که بتوانید بدبینی های خود را کنترل کنید و آنها را کنار بگذارید. پارانویا می تواند یک زندگی سالم و بدون خیانت را به جدایی بکشاند. هیچ زوجی برای جدا شدن ازدواج نمی کنند. ترس و بدبینی همانند دوقلوهای به هم چسبیده هستند که با هم بروز می کنند.
بهتر است خیالات خود را به این سمت هدایت کنید که همسرتان به شما خیانت نمی کند و با همین تصور زندگی کنید. اگر زمانی متوجه شدید او به واقع این کار را انجام داده است، خیلی راحت می توانید این مشکل را حل کنید. می توانید جدا و از این زندگی دردآور رها شوید. اما زندگی با ترس دایمی و هراس از ترک شدن چیزی نیست که هیچ انسانی لایق آن باشد. همیشه بدترین شرایط را در ذهن خود نپرورانید و بر مبنای آن رفتار نکنید.
نمی توانید همسرتان را کنترل کنید!
غلبه بر حس ناامنی نه تنها زندگی شما را بهبود می بخشد بلکه به همسر شما هم اجازه زندگی کردن می دهد. هیچ چیز به اندازه کنترل شدن توسط همسر نمی تواند روح یک انسان را آزار دهد. هر زن یا مردی می تواند دوستانی از جنس مخالف داشته باشد و در کنار آنها نیز خوشحال باشد. اما به این مفهوم نیست که علاقه او به شما خدشه دار می شود و ممکن است شما را رها کند. این را قبول کنید. همسر شما، شما را می خواهد. برای همین است که در کنار شما زندگی می کند. اما دوست دارد که زندگی طبیعی و دوستان خود را هم داشته باشد. انسان آزاد آفریده شده است و به این آزادی نیاز دارد. همان طور که انتظار ندارید او شما را در قفس کند و طبیعی ترین آزادی های فردی را از شما بگیرد، شما هم نباید آزادی او را بگیرید.
شما هم حتما دوستانی دارید و با آنها وقت می گذرانید، آیا هرگز در کنار آنها بودن باعث شده است که همسر خود را فراموش کنید یا عشقتان به او کم شود؟ مسلما خیر. پس چرا همین فکر را در مورد همسرتان ندارید. چرا فکر نمی کنید او هم انسان است و به اجتماع و روابط اجتماعی نیاز دارد؟ او هم مانند شما زندگی اش را دوست دارد و نمی خواهد به هیچ قیمتی خرابش کند یا شما را از دست بدهد.
ترس های شما واقعی می شوند
اگر به طور دایم و همیشه در این ترس باشید که همسرتان به شما خیانت می کند، احتمال وقوع این حادثه بسیار زیاد خواهد شد. او ترس ها و نگرانی های دایمی شما را می بیند و دیگر برایش ارزش ندارند و ممکن است به سراغ این کار برود تا دست کم کاری کرده باشد که مستحق این همه شک و کنترل و آزار باشد.
اما شما با کنترل ترس ها و بدبینی های خود می توانید وقوع این اتفاق ناگوار را پیشگیری کنید. با مهربانی و تسط بر افکار منفی خود، او را خوشحال کنید و اجازه دهید همچنان عاشق شما و زندگی باشد. هیچ انسانی نمی تواند برای مدت طولانی زیر بار بدبینی های طرف مقابل تاب بیاورد. شاید در آخر با شک های خود او را از دست بدهید.
ایمان داشته باشید همسر شما پاک است. زندگی مشترکتان را دوست دارد و همه هدف او بهتر کردن زندگی است. همان چیزی که شما هم می خواهید. مثبت فکر کنید. از اینکه او را دارید خوشبخت باشید. و باور کنید او نیز از داشتن شما خوشحال و خوشبخت است. در غیر این صورت دلیلی برای ادامه این زندگی باقی نمی ماند.
چطور بر ترس های خود غلبه کنیم؟
خودخواه نباشید : حس ناامنی زمانی پیش می آید که فرد خودخواه است و خود را حق به جانب می داند. همه زمان همسر شما برای شما نیست. او نیاز دارد زمانی را هم با دوستان خود سپری کند و شما باید به او اطمینان داشته باشید.
برای جلب موافقت او تلاش نکنید : اگر نگران هستید که او را ازدست بدهید شاید در نتیجه اصرار زیاد بر خیانت کار بودنش او شما را ترک کند. آن وقت باید بروید و عذرخواهی کنید. این رفتار منطقی نیست. تا زمانی که در کنارتان هست، او را قبول داشته باشید و باورش کنید. وقتی او هست یعنی دوستتان دارد پس با این تفکر با او رفتار کنید.
همه زندگی شما او نیست : آیا تصور می کنید همه دنیا و زندگی شما در همسرتان خلاصه شده است؟ او تنها دلیل زنده ماندن شما است؟ باید بدانید اشتباه ترین طرز فکری است که نوع بشر می تواند داشته باشد. این نوع تفکر باعث ایجاد حسادت می شود. زیرا نمی خواهید تنها داشته شما در زندگی به دست فرد دیگری بیفتد. انسان هایی که همه زندگی خود را در یک فرد خلاصه نمی کنند، زندگی سالم تریدارند و بیشتر از زندگی راضی هستند. مسایل دیگری هم در زندگی آنها هست که خوشحالشان کند و حالشان با آنها خوب باشد. این افراد، حتی اگر همسرشان ترکشان کنند زندگی خود را نابود نمی کنند و سعی می کنند به مسایل دیگری در زندگی مشغول شوند که روحشان آرامش بیشتری داشته باشد.
همیشه بهترین ها را تصور کنید : همیشه زندگی خود را طوری کنترل کنید که باور داشته باشید نگرانی های شما بی مورد هستند و هرگز واقعی نمی شوند. بر ناامنی های ذهنی خود غلبه کنید. خوش بین باشید و هر اتفاق کوچکی را دلیلی بر خیانت همسر فرض نکنید.
عمیق تر فکر کنید : اگر دچار ترس و بدبینی هستید باید روش هایی را تمرین کنید و ورزش هایی انجام دهید که ذهن و تمرکز شما را بیشتر و عمیق تر می کنند. بایدخودشناسی کنید و با سفر به درون خود افکار منفی را با خوش بینی های سازنده جایگزین کنید. شاید جلسه های روان درمانی یا مشاوره، مدیتیشن و هیپنوتیزم بتوانند در این مسیر شما را یاری برسانند. کلاس های درمانی، هیپنوتیزم، یوگا و مدیتیشن بسیاری در سطح شهر وجود دارند. ثبت نام کنید و به زندگی و تفکرات خود عمق بیشتری ببخشید.